وبلاگ :
فرستاده آرامش
يادداشت :
داستان (قسمت اول)
نظرات :
4
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ح . رضا
راسياتش وقتي دو روز پيش بود ؟! ديروز بود ؟! کي بود اونو خوندم ! گفتم از اون حرکت اخري که شما انجام دادين خيلي ميشه برداشت کرد!
در مورد پاسخ قبلي پست قبلي حرفي ندارم !
اما اون مطلبي که جديد اومد زياد تفکر لازم داشت . جدي ميگما ! ولي خب نميدونم چي بگم خوبه و چي نگم بده و چي بگم شايد بهتر باشه ! پس بهتره چيزي نگفت تا سنگين تر باشه !!
ولي يه چيزي اين وسط هست ! اون اينکه تا وقتي توي موقعيتي قرار نگيري نميشه در موردش حرف مطلقي زد . اينه که هميشه از "شايد" ، " احتمالا" ، " گاهي " و ... استفاده ميشه و خودم رو مجبور به استفاده از اين لغات ميدونم .
احتمالا جايي از حرفهام براتون نامفهوم نمونده باشه !
يا علي مدد