• وبلاگ : فرستاده آرامش
  • يادداشت : آمد بهاران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گوياي خاموش 

    چون توضيح رو عيناً کپي پيست کردم، ظاهراً لينک هايي هم توي توضيح بوده که به اشتباه وارد شده؛ براي مرتب تربودن توضيح، مجدداً اون رو پيست مي کنم، با حذف اون لينک ها.

    مل . [ م ُ ] (اِ) نبيذ بود. (لغت فرس اسدي چ اقبال ص 322). شراب انگوري . (برهان ) (فرهنگ رشيدي ) (غياث ) (آنندراج ). مي و شراب انگوري و هر مايع مسکر. (ناظم الاطباء). مي . باده . مدام . راح . صهبا. خمر. عقار. قهوه . (يادداشت به خط مرحوم دهخدا). در سغدي ، موذ، از مذو. با «مي » فارسي مقايسه شود. تبديل «ل » و «ذ» در اين دو زبان سابقه دارد. (حاشيه ? برهان چ معين )

    با اجازه تون يکي دو تا مثال هم مي نويسم:

    از مجلس ما مردم دوروي برون کن
    پيش آر مل سرخ و برون کن گل دوروي .

    فرخي

    تا برآمد جامهاي سرخ مل بر شاخ گل
    پنجه هاي دست مردم سر فروکرد از چنار.

    فرخي

    به زرينه جام اندرون لعل مل
    فروزنده چون لاله بر زرد گل .
    عنصري

    کجا چون برد لشکرگه به آمل
    همه شب خورد با آزادگان مل .

    فخرالدين اسعد

    اي بت لبت ملي است که آن را خمار نيست
    وي مه رخت گلي است که رسته ز خار نيست .

    مسعودسعد

    چو خصمانت مخمور شد شاخ نرگس
    چو يارانت گل پر ز مل کرد ساغر.

    عثمان مختاري

    و خيلي ابيات ديگه که اگر بخوام همه رو بذارم خيلي طولاني مي شه.

    متشکرم